نویسنده: پایگاه فرهنگی شهرستان اندیکا
از هنگامي كه آدمي بر كره زمين پای گذاشت ، همواره براي رفع نيازهاي خود نيازمند كوشش و تلاش بود. و از آن زمانها تاکنون زندگي انسان همچنان بر محور كار مي چرخد. كار انسان جهت حصول به هدف معين است. به نظر می رسد تنها كليد گشايش هر استعدادي كار است. كار بزرگترين و شايد زيربناييترين بخش زندگي انساني است. چرا كه از كار ميتوان به جوهره دروني افراد پي برد و وقتي اين جوهرههاي دروني آشكار شوند و استعدادهاي بالقوه به منصه ظهور برسند ميتوان به وجود جامعهاي پويا اميدوار بود.
مكاتب كوناگون بشري ديدگاههاي مختلفي درباره كار داشتهاند. در انديشه يونان باستان از آنجا كه كار به بردگان اختصاص داشت فعاليتي تحقيرآميز و پست شمرده ميشد و اين ديدگاه در آثار فلاسفه يونان نيز وجود دارد. بتدريج در قرون وسطی وحاكميت كليسا بر اروپا تشويق به انجام كار براي كسب درآمد به وجود آمد. با گذشت زمان در دوران رنسانس و شكلگيري عقايد جديد درباره انسان و دين و دنيا، كار جايگاه و اصالت خاصي يافت در ایران باستان کار را جوهر انسان می خواندند. در جهانبيني اسلامي، كار مفهوم ويژهاي دارد و آثار آن تمام صحنه هستي را در بر ميگيرد و دنيا و آخرت را به هم گره ميزند.
جواهر لعل نهرو می نویسد« مضحک است که برای انسان بیکار و گرسنه و در حال مرگ از فرهنگ سخن بگوئی انسان گرسنه کفر می گوید و یا گرسنگی کفر می آورد»
امروزه بسیاری از مردم گرفتار گرسنگی پنهان و آشگار هستند در جامعه شهری و بخصوص روستائی ما آثار سوء تغذیه دیده می شود وباید گفت گرسنگی معلول فقر مادی و معنوی است. و برای از بین بردن آن باید با فقر مبارزه کرد و کلید این قفل تنها در دست کشاورزی و صنعت است.
در فرهنگ غني ایرانی ، سلوك الهي داراي دو بخش است: بخش مادي و بخش معنوي، بخش ماديش كار و بخش معنويش ستایش پروردگار است ، وقتی زندگی حضرت علی(ع) را مرور میكنيم در گوشه گوشه سرزمين حجاز و به خصوص مدينه منوره، آثار و يادبودها و تلاش عملی اميرالمؤمنان(ع) را میيابيم كه با اینکه تمام دشمنیهای آشكار حكام ستمگر در محو نام و تخريب آثار و نابودی به عمل آوردهاند. باز در آن سرزمين مقدس و به خصوص در حومه مدينه، آثاری مانند (چاه علی) عين علی(چشمه علی) و نخلستانهای خرمايی باقی است، كه هر يك به نمونه خود يادبودی مقدس از ايثار و كار و تلاشهای طاقتفرسای آن مظلوم تاريخ است.!!
میرزا امان الله بختیاری در کتاب مسافر پایتخت راجع به معضل بیکاری در عصر قاجار می نویسد:«آنچه امروز ملاحظه می شود بیکاری مردم فقیر این ولایت است. به مناسبت کلام عرض می کنم ای برادر ، کارجوهر انسان است. مقصود تنها معنای لفظ نیست، بلکه به معانی عمل کردن است. امروزه بیکاری و بیگاری سرآمد همه ی عیب ها است. بیکاری غیرت انسانی را میبرد، بیکاری شرافت انسانیت و عصمت آدمی را بر باد می دهد، بیکاری شرم و حیا را زیان می رساند ، بیکاری آدمی را در انظارخوار و بخلق محتاج میکند، بیکاری شخص را در آداب و اعمال مذهبی سست و کاهل میکند، بیکاری مملکت را خراب و اهلش را خوارو ذلیل می کند، بیکاری خون ملت را افسرده می نماید،.بیکاری موجب کشیده شدن انسان در دامن بیگانه می شود، بیکاری شخص را به دزدی و خیزی و غیبت و تهمت وا دار می کند، بیکاری خیا لات بزرگان را به لاف و گزاف و قمار و عیش و نوش و باده گساری وادار و سرگرم می کند ، در مملکت بیکار ممکن است جوانانش به بی طبعی لامذهب ، مرشدکل ، مولا و مدیحه گو و رمال ، نقال ، مار گیر مفت خور، جیب بر، رقاص، فکل تریاکی، بنگی و معتاد کشیده شوند. حال در این آشفته با زار چه باید کرد؟»
شاد باشید
نظرات شما عزیزان: