یکی از کسانی که در بین ایرانگردان توانست تقریباً مدتی در میان ایل بختیاری به سر برد و گزارش جامعی از اوضاع سیاسی و اجتماعی منطقه ی بختیاری تهیه نماید، خانم ایزابلا بیشوب بود. ایشان در فوریه ی 1890 از طریق بغداد وارد کرمانشاه شد و پس از دیدار از شهرهای تهران و اصفهان خود را از راه بختیاری به خرم آباد و بروجرد و همدان رسانید. آنگاه به مناطق کردستان سفر کرد و سرانجام در نوامبر همان سال ارومیه را به قصد ارزروم ترک گفت. خانم بیشوپ به طرز تحسین انگیزی زندگی کوچ نشینی را در کتابش که با عنوان «از بیستون تا زرد کوه بختیاری» چاپ شده است، شرح می دهد، درباره مسائل طب و طبابت زنان در بختیاری چنین می نویسد:
بعضی از زنهای بختیاری طبیب و جراح های قابلی هستند. معمولاً بختیاری ها زنان را از اشتغال به بعضی حرفهها منع میکنند ولی در مورد طبابت از آنان جلوگیری نمیکنند. حرفه طبابت به طور ارثی به بعضی از زنان منتقل میگردد. بعضی از آنان در خارج کردن گلوله از بدنِ یک مجروح از شهرتهای خاصی برخوردارند. اگر پدری از فن طبابت سررشته داشته باشد ترجیح میدهد این فن را به دخترش بیاموزد. مادربزرگ عزیز خان فن طبابت را از یک پزشک هندی در فارس یاد گرفت و مادرش به عنوان یک جراح در بیرون آوردن گلوله از بدن یک تیرخورده مهارت بسزایی داشت. یک زن جراح سه گلوله را در آن واحد از بدن یک زخمی بیرون میکشد. دستمزد یک زن جراح بختیاری بسیار گران است. یک مرد کم بضاعت برای خارج کردن گلوله و مداوای خود مبلغی بین پانزده تا بیست تومان (پنج تا شش پوند و ده شلینگ) و یک مرد ثروتمند برای همین عمل در حدود چهل تا شصت تومان میبایست پرداخت کند. در تمام مدتی که طبیب احساس میکند بیمار درمانپذیر نیست برای مدتی طولانی به وی دارو میخوراند. ولی نمیداند چگونه درد و رنج بیمار مشرف به موت را تسکین یا سبک نماید و وقتی احساس کند بیماری نزدیک به موت است، لوله های دماغ او را با یک نوع گیاه معطر پر میکند.
بختیاریها برای درمان زخم از خمیر مازو که از درخت بلوط بدست می آید استفاده میکنند و برای درمان سوءهاضمه و کم خونی کمی قیر معدنی را به عنوان دارویی شفابخش میخورند. برای درمان گزیدگی، بیمار را درون گهوارهای به قدری تکان میدهند تا حالت قی و استفراغ به وی دست دهد و یا پرهای پشت مرغ زندهای را میکنند و قسمت عریان شده را روی محل مارگزیدگی میبندند و یا بزغاله ای را سر میبرند و امعاء و احشاء او را روی زخم میگذارند. برای بیماریهای روماتیسم، سر درد و ضعف قوه باه دارویی نمی شناسند اما برای قطع تب مقداری پوست بید را می جوشانند و به بیمار میخورانند. آنان عقیده راسخی به طلسم و دعا دارند و گاهی هم آیاتی از قرآن را در آب شستشو داده برای تبرک قطراتی در حلق بیمار می چکانند. الکل برای اعمال جراحی و ضد عفونی محل زخم یافت نمیشود. ورم چشم، آب سیاه، ناراحتی مردمک چشم، تب نوبه و روماتیسم، سوءهاضمه، سرفههای مزمن و سردرد در بین مردم بختیاری دیده میشود.
عدم رعایت نظافت و نبود وسائل بهداشتی یکی از علل مهم شیوع بیماریهای چشم در بین مردم بختیاری است. بیشتر مردم سالی یکبار لباسهای خود را آن هم در آب سرد و بدون صابون میشویند! 1 بختیاری ها تمام بیماری ها را به «باد» نسبت میدهند و «باد» یک اصطلاح محلی است که بیشتر بیماری ها مانند پا درد و کمر درد و غیره را از عوارض آن میدانند. بدون شک خوابیدن روی زمین های مرطوب و پارچه های نازکِ پنبه ای یکی از عوامل ابتلاء به بیماری رماتیسم است. مادرها اغلب یک روز بعد از زایمان کار روزانه خود را از سر میگیرند و کمتر از یک هفته دوباره نیروی از دست رفته را بدست می آورند.
بیشتر مردم بختیاری به وجود ارواح خبیثه و همزاد اعتقاد دارند و بیشتر عارضه های روانی و ترس و افسردگی و دلهره و اضطراب را به ارواح خبیثه نسبت میدهند. برای دورکردن اجنه و ارواح خبیثه ملا دعایی روی تکه کاغذی می نویسد و آن تعویذ را روی بازوی بیمار میبندند. چنانچه این دعا نتیجه مطلوب را بدست نداد بیمار را در شب چهاردهم که قرص ماه کاملا قابل رؤیت است هفت بار زیر شکم مجسمه سنگی شیری که بر روی قبری نصب شده عبور میدهند و چند کلمه دعا به زبان عربی میخوانند و از خداوند آرزوی بهبودی و تندرستی بیمار را میکنند.
1. به نظر می رسد این ادعا مقرون به صحت نباشد زیرا با وجود منابع آبی گسترده و عظیم در این مناطق و علاقه مردم بختیاری به شنا و بالطبع شستن لباس ها در این هنگام باید با دقت بیشتر به این نظر نگاه گردد! و یا حداکثر در برخی از مناطقی که ایشان گذر کرده است این امر به صورت استثنائی رخ داده است.
منبع: بنیاد بین المللی بختیاری
نظرات شما عزیزان: