یاد باد آن روزگار و آن اَیامِ اولی
که بُنه اولاد بود و بُنه وار جانعلی
بُنه ی دیگر خدادادوند و تلخاب نظر
همجوارش شامصیروند و کنارش گندلی
سرگچ و آب قلعه و شوکل راکی ازکیارس
پهلو دارش گندلی در آبژدان مدملی
هم صفا مرسوم بود و هم وفا و عاطفه
صاحب فهم و کمال و معنویات، پر دلی
مردمان آن زمان چه شوروشوقی داشتند
از برای مهر ورزی و وفاق و همدلی
عشق بود و دوستی بود و صفا و سادگی
پشت مردان شجاع،زن های جامه مخملی
مجلس آرایان می آوردند دلهارا به وجد
شیر مردان با سواری شیر زن ها با کِلی
بوی نان تازه و دود بلند چاله ها
بود جاری صبح تا شب از سوی هر منزلی
بس مقدس بود وجاق و ذکر نام نعمات
قسم نان و نمک بود ، نقل در هر محفلی
تو بمیری،من بمیرم، بختِ بَوم،ارواح دات
زین قبیل سوگندها ردو بدل می شد کُلی
سرشب آوای سگ، نیمه شب غورباقه ها
سپیده دم بانگ خروسِ کاکُلی
آنچنان آرامشی بود، پایدار و برقرار
زیرسقف خانه های سنگ و چوب وکاهگلی
یاد آن روز ها بخیر و لوکه های بادمی
خیمه ها چادر سیاهُ، کپر ها چوب چندلی
حال که آمد نامی از بنه ی اولاد در میان
یاد آسهراب به خیر و اقتدار سبزعلی
یاد سردار اسعد و مشروطه خواهان دلیر
یاد امان الله خان و آرسول و خسرو و آ نور علی
سال های خشکسالی، مشکل و پر ماجرا
خان ایل، می کرد ایثار، تا نباشد مشکلی
حاج حسن آقا ، پزشک حاذق ، ایل بزرگ
مردی دانا و درستکار و حکیم عادلی
پا به مکتب نا گذاشته، کیمیاگر شد نگار
آن که طبعش سنتی بوده و، علمش ازلی
دربر خصم خبیثی همچو تازی و مغول
اندیکا بوده دژ مستحکم و جان حایلی
ما که داریم گل به پیشوازعزیزان می بریم
بهتر آن که بر سر سبد باشد سمبلی
یاد شهید علی گدا ، مرتضیِ، پور حسین
یاد مجموع شهیدان وطن آقا بهنام و علی
ذکر نام نامی ، بهنام و همرزمان او
می کند آیینه ی دل را شفاف و صیقلی
عاشقان راستین ، سینه سوخته ی وطن
دست های پینه بسته ، پاهای تاولی
چشم دل بگشا و بستان را به کاوید بادقت
شاید برجا مانده است،مشت پری از بلبلی
مطربا بنواز که از آهنگ تو و شعر ما
باز به رقص آید دو باره کبکی و قرقاولی
بذر لعلی کاشتیم ما در میان بوستان
تا از این دفتر بچیند بعداز این هرکس گلی
ما سرودیم شعر ناب و شادمانی بخش را
تا جذاب آید به چشمی و نشیند بر دلی
همزمان تقدیم باد برگندلی و مدملیل
از چراغی و جوادی هدیه نا قابلی
............... شادباشید
سراینده،حسین چراغیان بختیاری و ابراهیم جوادی نسب ـ فروردین 1399
مسافر پایتخت
به زندان انداختن میرزا امان الله خان بختیاری(مدملیل) و مبارزات ایل جلیل بختیاری علیه استبداد صغیر تا پیروزی انقلاب مشروطه و دفاع میهنی
بنام خداوند دادار حق
که حق را عطا کرد بر مستحق
خدایی که بر جسم جان می دهد
سپس عقل و هوش و توان می دهد
بنام خداوند دائم حضور
که فرمود نرو زیر ِ هیچ بار زور
ولیکن زمانی در این سر زمین
خلافِ همه مذهب و عُرف و دین
ادامه در ادامه مطلب....